شروع درس خواندن برای کنکور تجربی از پایه نهم ترسها
بارها شده که دانش آموزان کلاس نهم در پیامی به من گفتهاند که برخی از اطرافیان آنها مخالف این هستند که از همین کلاس نهم برای کنکور تجربی درس بخوانند زیرا میگویند که اگر از الآن بخوانی، خسته میشوی، کم میآوری، میبری، زود است و حتی شاید کنکور حذف شود و هر چه خواندی، بیفایده شود.
از سوی دیگر، بعضی دیگر به آنها میگویند که رقابت در کنکور سنگین است و تعدادی از رقبایتان از همین کلاس نهم برای کنکور میخوانند و اگر نخوانید، از آنها عقب میافتید و نتیجه لازم را نمیتوانید بگیرید.
حالا آنها اگر بخواهند برای کنکور از همین کلاس نهم، برنامهریزی کنند، مغزشان میگوید: اگر خسته شدی و کم آوردی چه؟ اگر کنکور حذف شد و تستی کار کردن درسها به دردی نخورد، دلت میسوزد و با همین جملات دلسرد میشوند و برنامه کنکور را کنار میگذارند.
وقتی هم برنامه را کنار میگذارند، این فکرها به سراغشان میآید که اگر همکلاسیهایم، یواشکی و پنهانی برای کنکور بخوانند و از من جلو بیفتند، آن وقت من خودم را نمیتوانم ببخشم که چرا از همین پایه نهم برای کنکور شروع نکردم.
خلاصه اینکه بین این دو راهی گیر کردهاند و هر راهی را بروند، مغزشان درباره آن یکی راه صحبت میکند و این طور شده که دست و دلشان به هیچ سمتی نمیرود و بین تضاد توصیه اطرافیان گیر کردهاند و نمیدانند چه راهی درست است.
این پرسشها و کمی بیش از آن، مرا ترغیب کرد که یک دوره از سایت کلبه مشاوره را به دانش آموزان پایه نهم اختصاص دهم و تمام دغدغههای ذهنی آن را در جعبههای مختلف این صفحه بنویسم تا فضای درس خواندن برای کنکور از پایه نهم، شفاف شود و پاسخ مناسبی برای چالشهایی که ایجاد شده، دریافت نمایید.
اکنون که متوجه شدیم، دلیل نوشته شده این دوره برای کلاس نهمیها چیست، میتوانید وارد جعبههای این صفحه شده و در هر جعبه، پرونده یکی از دغدغههای به وجود آمده را ببندید.
مطالب این دوره بر مبنای برداشتهای شخصی من از مطالعات و تجاربی هست که داشتهام. در واقع، مدل فکری خود را با شما به اشتراک میگذارم و امیدوارم برای شما مفید واقع شود.
پیش نیازها: این دوره نیاز به پیش نیاز ندارد. این دوره در دست تکمیل است و طبق تاریخ ها، مطالب جدید در آن بروزرسانی خواهند شد. بنابراین ممکن است قبل و بعد از جعبههای زیر، مطالبی در روزهای بعدی قرار بگیرند.
این دوره به هیچ وجه قصد ندارد که بگوید برای موفقیت در کنکور تجربی، حتماً باید از پایه نهم شروع کرد یا اگر کسی از پایههای بعدی شروع کند، موفق نمیشود؛ بلکه هدف این دوره فقط از بین بردن طرز تفکرهای اشتباهی است که باعث میشود برخی از دانش آموزان پایه نهمی که قصد دارند از همین سال تحصیلی برای کنکور تجربی برنامهریزی کرده و بخوانند، دلسرد شوند و دست از اجرای برنامه خود بکشند.
در ادامه با کلیک روی هر عنوان فصلها میتوانید مطالب آن را مطالعه نمایید.
خیلی در مجازی میخوانیم که کنکور حذف میشود متن
دوشنبه 6 شهریور 1385 بود که تیتر صفحه اول روزنامهای به «حذف کنکور سراسری» اشاره میکرد و تا به امروز، نه تنها کنکور حذف نشده که حتی سالی دو بار برگزار میشود. با این حال، من میخواهم تمام حالتهای مختلف را بررسی کنم تا مشخص شود در هر صورت، خواندن از پایه نهم، به نفعتان است. با هم این حالتها را بخوانیم:
1- کنکور حذف نشود: در چنین وضعیتی، اگر از کلاس نهم برای کنکور خوانده باشید، قطعاً پایه تحصیلی قدرتمندی ساختهاید و شرایط را برای موفقیت خود، هموارتر نمودهاید.
2- اگر کنکور حذف شود: چنانچه این اتفاق بیفتد آنگاه یک چالش روی میز میآید که این طور توضیح میدهم: طبق آخرین اطلاعیه سازمان سنجش درباره ظرفیت رشتههای پر طرفدار مثل پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی که میتوانید با کلیک روی عبارت «ظرفیت پذیرش رشتههای با آزمون و بدون آزمون سال 1402 اعلام شد»، آن را از روی سایت سنجش بخوانید، متوجه میشویم که از بین همه دانشآموزان و کنکوریهای رشته تجربی که در سال 1402 شرکت کردهاند، فقط ۱۱ هزار و ۱۰۱ صندلی برای پزشکی در کل دانشگاههای ایران و ۲ هزار و ۶۰ صندلی در سراسر ایران برای دندانپزشکی و 1 هزار و 271 صندلی برای رشته داروسازی وجود دارد. اگر کل ظرفیت این سه رشته را روی هم حساب کنیم به عدد 14 هزار و 432 میرسیم.
در همین سال 1402 که البته دو بار کنکور برگزار شد اما چون آمار مشخص نیست که چه تعداد تکراری و غیر تکراری بودهاند پس من فقط شرکتکنندگان در کنکور تجربی تیرماه را در نظر میگیرم تا یک جمله مهم را به اشتراک بگذارم. در کنکور تجربی 1402 تیرماه، 485 هزار و 35 نفر شرکت کرده بود. حالا این جمله را بخوانید: «از بین 485035 نفر، قرار است 14432 نفر وارد یکی از سه رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی شوند و این یعنی تقریباً از بین هر 34 نفر، فقط یکی میتواند وارد پزشکی یا دندانپزشکی یا داروسازی شود و 33 دیگر نمیتوانند این رشتهها را قبول شوند».
این کنکور است که تعیین میکند چه کسی آن یک نفر و چه کسانی جزء آن 33 نفر باشند پس اگر کنکور حذف شود، چه روش یا ایدهای میخواهد مشخص کند که از بین آن همه شرکتکننده در کنکور تجربی، چه کسی رشته پزشکی یا دندانپزشکی یا داروسازی را قبول شود و چه کسانی قبول نشوند؟
این همان چالشی است که بعد از حذف کنکور، روی میز میآید و باید به آن پاسخی داد. با توضیحات داده شده متوجه میشویم که اگر کنکور نباشد بنابراین باید یک روش دیگر برای گزینش دانشآموزان در نظر گرفته شود تا مشخص کند چه کسانی رشته پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی قبول شوند و چه افرادی این رشتهها را قبول نشوند.
چنانچه قرار باشد کنکور حذف شود، آنگاه ایدههای مختلفی برای گزینش دانشآموزان در ذهن شکل میگیرد که در ادامه مطلب، به طور جداگانه، تک تک آن ایدهها را مینویسم و دربارهاش صحبت میکنم:
الف) هر کسی نمره درسهایش بالاتر بود، رشته بهتری قبول شود: آخرین باری که به طور رسمی، سازمان سنجش درباره تعداد معدلهای بالای ۱۹/۷۵ رشته تجربی صحبت کرد، به آمار 27000 نفر اشاره نمود؛ به عبارت دیگر، 27000 دانشآموز و داوطلب کنکور در رشته تجربی داریم که معدلشان بالای ۱۹/۷۵ است. تعداد ظرفیت آن سه رشته در سال 1402 چند تا بود؟ بله 14432 نفر.
حالا چطور از بین 27000 نفر که معدل بالای ۱۹/۷۵ دارند، 14432 را انتخاب کنیم؟ چون 12568 نفر اضافهتر داریم که صندلی پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی به آنها نخواهد رسید. تازه یک مشکل دیگر هم هست؛ فرض کنید دو نفر معدلشان 20 باشد و هر دو بخواهند دانشگاه تهران بروند اما این دانشگاه فقط برای یک نفرشان جا داشته باشد، آنوقت کدام یکی را انتخاب کنیم؟
با این حساب، نمرات مدرسه به تنهایی نمیتواند تعیین کننده قبولی یک فرد در رشتههایی مثل پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی باشد و برای این رشتههای پرطرفدار، حتماً نیاز به یک آزمون هست که در کنار نمرات مدرسه بتواند باعث رتبهبندی دانشآموزان و کنکوریها شود و آنگاه بر اساس آن رتبه، مشخص گردد که چه کسی پزشکی، دندانپزشکی یا داروسازی بخواند و چه افرادی نخوانند.
البته برای رشتههای بدون طرفدار، سالهای سال است که نیاز به کنکور نیست و با انتخاب رشته بدون کنکور، بر اساس نمرات مدرسه و معدل، میتوانید آن رشتهها را بخوانید اما فراموش نکنید که آن رشتهها، طرفداری ندارند. تمام مشکل روی رشتههای پرطرفدار است که چطور باید آن همه دانشآموز و کنکوری تجربی که این رشتهها را میخواهند، رتبهبندی کنیم تا بعضی از آنها قبول شوند و بعضی از آنها نه.
نمرات امتحان نهایی همین الان در کنکور مهم است و قطعاً باید در این نمرات، بهترین نتیجه را بگیرید تا بخشی از راه موفقیت را طی کرده باشید و قطعاً اگر کنکور هم حذف شود، باز هم نمرههای نهایی، سهمی از قبولی شما را تعیین میکند و باید بهترین نمره را کسب نمایید اما در این متن متوجه شدیم که نمرههای مدرسه به تنهایی نمیتواند باعث موفقیت ما شود و حتماً در کنارش نیاز به یک آزمون هم هست.
بنابراین حتماً تمام تلاش خود را کنید که نمرههای نهایی مدرسه را با بالاترین نمره پاس کنید تا بخشی از رتبه خود را با همین نمرهها به دست آورید و بقیه رتبهتان هم به آزمون جایگزین کنکور بستگی دارد. منظور از آزمون جایگزین کنکور چیست؟ مورد بعدی را بخوانید:
ب) کنکور حذف شود و هر دانشگاهی برای خودش آزمون بگیرد: به جای آنکه یک کنکور مشترک در سراسر کشور باشد، هر دانشگاهی، آزمون خودش را برگزار کند تا مشخص شود، کسی میتواند در آن دانشگاه قبولی کسب کند یا خیر؟ در این جا نیز دو حالت ممکن است روی دهد که در ادامه توضیح میدهم:
حالت اول: مثل برخی از دانشگاههای خارجی، دانشگاههای مختلف ایران، درسهای ترم اول و یا ترم اول و دوم رشته مورد نظر را به عنوان منبع آزمون در نظر بگیرند. مثلاً بگویند اگر رشته پزشکی میخواهید باید در آزمونی شرکت کنید که درسهای آن از دروس ترم اول یا ترم اول و دوم رشته پزشکی است. اگر این را بگویند پس باید در دانشگاه، به شما امکاناتی بدهند که بتوانید سر کلاسهای این رشته شرکت کنید و بعداً آزمون بدهید؛ اما آیا دانشگاهها اینقدر جای خالی دارند که تقریباً همه دانشآموزان و کنکوریهای تجربی به آن جا بروند و سر کلاسهای پزشکی یا دندانپزشکی یا داروسازی بنشینند؟
پاسخ منفی است؛ بنابراین هرگز این اتفاق نمیافتد که به شما بگویند باید دروس دانشگاهی رشته مورد نظرتان را آزمون بدهید چون جایی ندارند که این دروس را به شما آموزش دهند. این حالت کنار میرود و باید حالت دوم روی دهد:
حالت دوم: دانشگاهها، نمرههای مدرسه به اضافه آزمونی که از همان درسهای مدرسه طراحی شده است را امتحان برگزار می کنند و نتایج نمرههای مدرسه و این آزمون را ملاک قبولی در نظر میگیرند. فرض کنید دانشگاه علوم پزشکی تهران، نمرههای مدرسه و آزمونی که از درسهای دبیرستان است را ملاک قبولی در رشته پزشکی قرار دهد. به نظر شما این آزمون تشریحی است یا تستی؟
فقط کافی است به این فکر کنید که چه تعداد قابل توجهی از دانشآموزان و کنکوریها دوست دارند در دانشگاه علوم پزشکی تهران درس بخوانند، در نتیجه همه آنها در این آزمون ثبتنام میکنند و اگر قرار باشد که آزمون تشریحی باشد، چه کسی میخواهد همه آن برگه را تصحیح کند؟
به ناچار، آزمون مورد نظر باید به صورت چهارگزینهای یا همان تستی برگزار شود تا تصحیح کردنش توسط ماشین انجام شود و نتایج آن منتشر گردد. خب این چه فرقی با کنکور داشت؟ درسهایش که همان درسها و تستی بودنش هم که دقیقاً شبیه کنکور شد. فقط در کنکور یک آزمون یکسان برای کل کشور بود و اینجا هر دانشگاهی برای خودش.
در نتیجه چه کنکور باشد و چه حذف شود، در نهایت باید یک آزمونی وجود داشته باشد که در کنار نمرههای مدرسه قرار بگیرد و قبولی افراد را مشخص نماید و این آزمون قطعاً تستی خواهد بود و منابع آن هم درسهای دبیرستان است.
تمام این نوشتهها نشان میدهد که چه کنکور سر جای خودش باقی بماند و چه حذف شود، آن دانشآموزان نهمی که تستی کار کردن را از همین پایه تحصیلی شروع کنند به قبولی خودشان کمک کردهاند.
این از پاسخ جامع به چالش «شاید کنکور حذف شود پس از نهم برای کنکور نخوانیم» و متوجه شدیم که اگر تستی و کنکوری بخوانیم، به نفع خودمان است. در جعبه بعدی، دغدغه دیگری را حل میکنیم.
میگویند که تستی و تشریح فرق دارد، نکند ضعیف شویم متن
تا قبل از سال 1390، کنکورهایی که در کشورمان برگزار میشد، تفاوت بسیار زیادی بین تشریحی خواندن و تستی کار کردن، وجود داشت و این جمله را از زبان دانشآموزان و کنکوریها میشنیدیم که میگفتند: «خواندن برای کنکور باعث میشود که نمرههای مدرسه کم شود». چرا برای کنکورهای قبل از سال 1390، این جمله درست بود؟
چون روشهای تستی، یک سری ایدههای خاص و سرعتی بودند که میتوانستند با کمترین نوشتن و محاسبه، یک سؤال چهارگزینهای از کنکور را حل کنند و حتی اگر مفهوم یک درس را هم درک نکرده بودید ولی روشهای تستی را حفظ بودید و فقط میتوانستید تشخیص دهید که این مدل از سؤالات با فلان روش تستی حل میشود، تست را حل میکردید.
البته اینطور نبود که تمام سؤالات کنکور را بشود با روشهای تستی حل کرد اما تعداد قابل توجهی از تستها این ویژگی را داشتند. این روند از سال 1390 تغییر کرد و از آن سال به بعد، هر چه به جلوتر آمدیم، سؤالاتی در کنکور قرار گرفت که نیاز بیشتری به درک مفاهیم درسی داشت.
بنابراین تستهای کنکور در چندین سال گذشته، بسیار به درک مفهومی مطالب کتاب درسی نزدیک شدهاند و تا یک دانشآموز، به مفاهیم تشریحی کتاب مسلط نباشد، نمیتواند بیشتر تستهای کنکور را به جواب درست برساند. بهتر است با یک مثال، این تغییر سبک طراحی سؤالات کنکور را نشان دهم. ویدیوی زیر را تماشا کنید تا به صورت عملی با این تفاوت آشنا شوید:
ممکن است با دیدن فیلم بالا، برخی از دانشآموزان کلاس نهم با خودشان بگویند که کنکور سخت شده و دیگر نمیشود قبول شد. این طرز تفکر اشتباه است زیرا چنین تستهایی فقط نیاز به تست زدن پی در پی و بالا بردن قدرت تحلیل کردن دارد.
درست است که الآن کلاس نهم هستید و خیلی از مسائل برای شما بزرگ و سخت به نظر میرسد اما اگر خودتان را کنار نکشید و پیوسته تست بزنید، قطعاً بعد از چند صد تستی که بزنید، متوجه سبک جدید تستهای کنکور میشوید و آنگاه طرز تفکر لازم برای حل این سؤالات را نیز کسب خواهید کرد.
یک زمانی باید یک سری فرمولها و روشهای تستی را حفظ میکردید تا در کنکور موفق شوید اما الآن باید قدرت تحلیل کردن خود را به کمک تستهای کتابهای کمکآموزشی خود بالا ببرید تا باز هم در کنکور موفق شوید.
آگاهی باعث ترسیدن نمیشود بلکه مثل یک تابلوی راهنماست که به شما میگوید: «در حال حاضر، قدرت شما باید در درک مفاهیم و توانایی استدلال کردن باشد تا بتوانید در کنکور به رتبه دلخواه خود برسید».
با این حساب، دست به کار شوید و برنامه تستزنی خود را شروع کنید و هر بار دنبال یاد گرفتن قسمتی از قدرت تحلیل کردن باشید. اصلاً به این فکر نکنید که چند درصد میزنید یا چه تعداد از تستها را درست و غلط حل کردهاید بلکه روی این موضوع هدفگذاری کنید که من چگونه به کمک این سؤالات میتوانم قدرت تحلیل کردنم را بالا ببرم و این تست چطور حل شده و من باید چه روش فکری را از این تست یاد بگیرم تا بتوانم به تسلط روی مفاهیم برسم.
هر تست برای شما به مانند یک آموزگار است که میخواهد زاویه دیدی را آموزش دهد که به کمک آن بتوانید درک بهتری از مفاهیم کتاب درسی به دست آورید و در نهایت بعد از زدن چند صد تست به تسلط لازم برای موفقیت در کنکور برسید.
به این موضوع هم توجه کنید که هنوز در کنکور، تستهایی وجود دارند که میشود با روشهای تستی پاسخ داد اما تعدادشان خیلی کمتر از کنکورهای سالهای قبل از 1390 شده است. پس علاوه بر اینکه در تستزنی خود به فکر تقویت قدرت درک مفاهیم هستید، روی این موضوع هم تمرکز کنید که روشهای تستی را بیاموزید تا همان تستهایی که با این راهحلها به جواب میرسد را نیز بتوانید حل کنید.
با این حساب، اگر قرار باشد در کنکور موفق شوید، اتفاقاً ساختن یک پایه تحصیلی قدرتمند را نیاز دارید و وقتی پایه تحصیلی ساخته شود، قطعاً هم نمره مدرسهتان بالاتر میرود و هم در تستزنی موفق میشوید. با این توضیحات، برای کنکورهایی که الآن در حال برگزاری است، دیگر مثل گذشته نیست که بگوییم «کنکوری خواندن با خواندن برای مدرسه» فرق دارد زیرا هر دوی آنها نیاز به تسلط و درک پایهها و مفاهیم کتاب دارند.
در نتیجه هر دانشآموزی که بخواهد برای کنکور بخواند، خواهی نخواهی روی پایه درسی مدرسه نیز قوی میشود و نمرههای بهتری میگیرد. اینها را نوشتم تا اگر خواهر و برادر بزرگتر از خود دارید یا یکی از فامیلها، کنکوری در سالهای خیلی گذشته داده و دائماً تکرار میکند که اگر برای کنکور بخوانی، پایه تحصیلیات ضعیف میشود، شما آگاه باشید که او دارد با فکر مربوط به کنکورهای قبل از سال 1390 صحبت میکند و کنکورهای الآن، به هیچ وجه شبیه آن دوره نیستند و اتفاقاً لازم است که در سطحی شبیه به کنکور بخوانید تا درک کردن مفاهیم مورد نیاز آن، هم باعث بهبود درصد کنکورتان و هم باعث بهتر شدن نمره مدرسهتان بشود.
با این توصیفات متوجه شدیم که اتفاقاً باید برای کنکور بخوانیم و آماده تحلیل کردن اطلاعات مفهومی کتابهای درسی خود در سطح کنکور شویم تا هم نتیجه مورد نظر در کنکور را بگیریم و هم در گرفتن نمره از امتحان معلمهای مدرسه، موفق باشیم. در جعبه بعدی به سراغ یکی دیگر از دغدغههای مربوط به کلاس نهمیها میروم، آن را هم از دست ندهید.
نکند از الان بخوانم و در سال دوازدهم کم بیاورم؟ متن
دلیل سومی که برای کنکوری نخواندن از پایه نهم میآورند؛ این است که اگر بخواهی برای کنکور از کلاس نهم شروع به خواندن کنی، آنگاه فشار درسهای مدرسه و کنکور تو را خسته میکند و باعث میشود که از درس خواندن متنفر شوی و دیگر در سال دوازدهم، توان درس خواندن نداشته باشی.
این جملات بین والدین دانشآموزان و خود آنها پخش میشود و اکثر محصلین به این نتیجه میرسند که نباید خیلی زود برای کنکور شروع کرد و حالا وقت هست و بهتر است که فقط همین درسهای مدرسه را بخوانند. بارها شنیدهام که میگویند: اگر خیلی زود بخواهیم برای کنکور شروع کنیم، کلاس یازدهم است و حتی دهم هم زود و فرسایشی میشود.
آیا واقعاً با شروع از کلاس نهم برای کنکور، خسته میشوید و کم میآورید و یا از درس خواندن متنفر خواهید شد؟ اجازه دهید با توصیف روزهای تحصیلی یک دانشآموز پایه نهم به این سؤال جواب بدهم:
یک دانشآموز کلاس نهم که قصد دارد از همین حالا برای کنکور بخواند، سه وظیفه را دنبال میکند (البته برای همه دانشآموزان قابل استفاده است):
الف) مرور کردن و حل نمودن نمونه سؤال، از درسهایی که همین امروز در مدرسه، به او یاد دادهاند. در واقع وقتی از مدرسه میآید باید درسهای همان روز را مرور کند و نمونه سؤالهایی را حل نماید و نباید فاصله بیندازد؛ زیرا اینطوری سریعتر و بهتر میتواند یاد بگیرد.
اکثر دانشآموزان این قاعده را رعایت نمیکنند و متأسفانه بعد از چند روز، با صرف زمان بیشتر به دنبال یاد گرفتن آن درس هستند که در این صورت وقت بیشتری تلف میشود و کارایی پایینتری دارند؛ در حالی که با رعایت همین نکته ساده که درس هر روز را همان روز که از مدرسه آمدند مرور کنند و نمونه سؤالهایش را حل نمایند، به سرعت و دقت بیشتری آن درس را میآموزند و زمان خوبی را هم ذخیره خواهند نمود.
ب) وظیفه دوم این دانشآموزان، خواندن و تمرین کردن برای درسهای فردای مدرسه است. وقتی هر روز، درسهای فردا را میخوانید و برایش تمرین کافی دارید، اینطوری با آمادگی سر کلاس حاضر میشوید و ضمن تسلط روی مطالب قبلی، ذهنتان برای یادگیری مباحث بعدی نیز آماده است و سر کلاس، یک دانشآموز فعال هستید که درگیر درس شده است و میتواند سر کلاس به خوبی جزییات گفته شده را درک کند.
رعایت این نکته کمک میکند که بعداً نخواهید مدتزمان زیادی را صرف رفع اشکال کنید و معمولاً با یک سری رفع اشکال جزئی به خوبی مسلط میشوید.
پ) سومین وظیفه چنین دانشآموزی، اختصاص دادن وقت باقیمانده از روزهای مدرسه به درس کنکور است. پیشنهاد من این است که یک درس را انتخاب کنید و پایه درسیتان را در آن تقویت نمایید و سپس به کمک فیلمهای آموزشی رایگان در اینترنت، سال نهم و سالهای بعدی را جلوتر از مدرسه شروع به یادگیری، مرور، تستزنی و رفع اشکال نمایید؛ یعنی چه؟
درسهایی که در کنکور از آنها سؤال میآید شامل کتابهای ریاضی، زیست، فیزیک و شیمی پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم است. از بین آنها، فقط یکی را انتخاب کنید و تمرکز خود را روی آن بگذارید تا به تسلط برسید. بگذارید مثال بزنم:
فرض کنید من دانشآموز کلاس نهم هستم که میخواهم درس ریاضی را برای سومین وظیفهام انتخاب کنم. حالا از همان کلاس اول ابتدایی تا کلاس هشتم، کتابهای ریاضی را جلویم میگذارم و ورق میزنم تا ببینم کدام مبحث ریاضی را از سالهای اول تا هشتم، هنوز به خوبی یاد نگرفتهام و مشکل دارم و یک لیست از آنها میسازم.
من خودم را جای یک دانشآموز کلاس نهم گذاشتم و این فهرست را ساختم که شد: 1- محیط دایره، 2- تبدیل اعداد مخلوط به کسری و برعکس، 3- ضرب اعداد اعشاری، 4- تقسیم عدد اعشاری بر عدد اعشاری، 5- نسبت تناسب، 6- محاسبه درصد، 7- سؤالات احتمال مربوط به سکه و تاس.
حالا در وقت مربوط به وظیفه سوم روزهای مدرسهام، به سراغ رفع اشکال موضوعات نوشته شده در فهرست بالا میروم تا پایه ریاضیام قوی شود. برای رفع اشکال هم اینطوری عمل میکنم: نام مشکل خودم را در گوگل مینویسم و سپس به بخش ویدیوی گوگل میروم و سعی میکنم آموزش مناسب را پیدا کرده و ببینم تا مشکلم حل شود. در ضمن اگر مشکلتان خیلی بیشتر بود به طوری که لازم داشتید که چندین فصل را به طور کامل ببینید آنگاه میتوانید از آموزشهای رایگان سایتهایی مثل آلا استفاده کنید.
بعد از آنکه در طی روزهای مختلف، مشکلات پایهای ریاضی را حل کردم، حالا به کمک سایت آلا یا سایر سایتهایی که آموزش رایگان و مفهومی ریاضی را دارند، درس ریاضی نهم را با دیدن فیلم شروع به دیدن میکنم. درست است که الآن کلاس نهم هستم و معلم مدرسه هم دارد درس ریاضی را تدریس میکند اما من میخواهم هر روز فیلم ریاضی نهم را ببینم تا حتی از معلم مدرسه هم جلو بیفتم و بتوانم درس ریاضی را ببندم.
همزمان با اینکه فیلم ریاضی نهم را میبینم، برنامه مرور، تستزنی و رفع اشکال از همین ریاضی نهم را نیز در برنامه روزانهام تنظیم میکنم که هر چه را دیدم، مرو و تست و رفع اشکالش را هم انجام دهم.
همینطور که جلو میروم و ریاضی نهم بعد از چند ماه تمام میشود، حالا به کمک همان سایت آلا یا هر سایت دیگری، آموزش مفهومی ریاضی دهم را شروع میکنم. دقت کنید که من هنوز کلاس نهم هستم اما توانستهام بعد از دیدن فیلمهای ریاضی نهم و تست و مرور کردنش، به ریاضی دهم برسم و همینطور که فیلمهای ریاضی دهم را میبینم، تستزنی و مرور آن را هم انجام میدهم و در ضمن در برنامهام، ریاضی نهم را هم تست و مرور میکنم تا از یادم نروند.
بعد از گذشت چند ماه که ریاضی دهم تمام شد، به سراغ فیلمهای ریاضی یازدهم میروم و دوباره ریاضی نهم و دهم را تست و مرور میکنم و ریاضی یازدهم را همزمان با تماشای فیلمهایش، شروع به یادگیری، مرور، تستزنی و رفع اشکال مینمایم و همین روند را برای ریاضی دوازدهم هم ادامه میدهم و اگر این روند را ادامه دهم، احتمالاً تا پایان تابستان کلاس دهم به یازدهم، کل درسهای ریاضی نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم را همراه با نکته و تست بستهام و اینطوری یکی از درسهای کنکور را از پا در آوردهام.
البته دقت کنید که ریاضی یک مثال بود. شما میتوانید درس زیست را انتخاب کنید و ابتدا به سراغ علوم اول ابتدایی تا هشتم بروید و مشکلات پایهای را بیاموزید و سپس علوم نهم را از سایت آلا یا هر سایت دیگری ببینید و تست بزنید و سپس به سراغ زیست دهم بروید و بعد از آن هم زیست یازدهم و دوازدهم.
خیلی روی اینکه کدام درس ریاضی، زیست، فیزیک یا شیمی را انتخاب میکنید حساسیت نشان ندهید چون بالاخره باید این درسها را برای کنکور بخوانید. هر کدام که فکر میکنید برای شما قابل اجراییتر و شدنیتر است را انتخاب کنید. اکثر دانشآموزان کلاس نهم که با خودم کار میکنند، درس زیست را انتخاب میکنند که مورد تأیید من هم هست اما تک و توک هم هستند که ریاضی یا شیمی یا فیزیک را انتخاب میکنند و باز هم هیچ ایرادی ندارد چون بالاخره تمام این درسها باید خوانده شود.
حالا فکر کنید در حال ورود به سال یازدهم هستید و یکی از درسهای کنکورتان را بستهاید و نوبت به درس بعدی میرسد که دوباره با دیدن فیلمهایش، پروندهاش را ببندد و اینطوری تا قبل از تابستان دوازدهم، میتوانید دو تا از درسهای کنکور با تست و مرور به طور کامل ببندید و فقط دو درس دیگر برای کنکور داشته باشید.
آیا کسی که اینطوری در درسها، جلو میافتد و به خوبی فضای پیشرفت تحصیلی برایش روشن است، فرسوده میشود؟ پیشرفت تحصیلی و اینکه میبیند در حال تمام کردن درسهای کنکور، خیلی زودتر از سال کنکور است، او را غمگین میکند؟
مگر به غیر این است که اگر درسها را زودتر شروع کرده و تمام نمایید، از استرسهای شما میکاهد و باعث میشود که آرامش بیشتری داشته باشید؟ خب چطور با وجود چنین آرامشی میگویید یا میگویند که خسته میشوی و کم میآوری؟
هر بار که برنامهتان را اجرا میکنید، در حال دست یافتن به بخشی از هدف کنکورتان هستید و این به روحیهتان میافزاید و هر بار با شرایط بهتری میتوانید به روزهای تحصیلی خود ادامه دهید.
از یک زاویه دیگر هم میخواهم به این ماجرا نگاه کنم که با یک مثال توضیحاتم را تکمیل میکنم. فرض کنید که من قرار است که مسافت 20 کیلومتری را پیادهروی کنم. آیا بدون تمرین و به دست آوردن آمادگی جسمانی و استقامت بدنی میتوانم همان روز اول به این مقدار پیادهروی برسم؟
قطعاً برای آنکه بتوانم به چنین هدفی برسم لازم است که چندین سال تمرین و تقویت عضلانی انجام دهم تا بعد از گذشت این مدتزمان، از نظر جسمی و ذهنی آماده این پیادهروی باشم. حکایت کنکور هم دقیقاً همین است. شما که نمیتوانید بدون آمادگی ذهنی و جسمی، به یک باره در سال دوازدهم، ساعت مطالعه بالا، طولانیتر نشستن و کوتاهتر بودن استراحت بین درسها را تجربه کنید.
این نیازهایی که در سال دوازدهم دارید را باید از همین حالا و به مرور زمان کسب نمایید و اتفاقاً چون دارید از کلاس نهم شرایط را برای کنکورتان هموار میکنید، باعث میشود که جسم و روحتان آماده و ورزیده شود و این موضوع جلوی خستگی را میگیرد و به شما کمک میکند که راحتتر بتوانید در سالهای بعدی درس بخوانید.
با این اوصاف، به نظر میرسد که برعکس آنچه میشنویم که میگویند درس خواندن برای کنکور از پایه نهم باعث خستگی روحی و فکری دانشآموزان میشود، بایستی بگوییم اگر یک دانشآموز برنامهریزی اصولی و درستی داشته باشد به طوری که یک یا دو درس را زودتر برای کنکور ببندد، آنگاه او توانسته فشار روحی سال دوازدهم را بسیار کاهش دهد و در این صورت نه تنها خسته روحی نمیشود بلکه به دلیل استقامتی که در طول این سالها به دست آورده و همچنین به خاطر پیشرفتهای تحصیلیاش با تفکر بهتری میتواند درس بخواند. اینم از حل دغدغه این جعبه و در جعبه بعدی به سراغ چالشی دیگری میرویم.
چون آخرین سال متوسطه است، برای کنکور نخوانیم؟ متن
دلیل چهارمی که برای کنکوری نخواندن از پایه نهم میآورند، این است که کلاس نهم، آخرین سال متوسطه اول و سال انتخاب رشته است و درنتیجه باید فقط روی سال نهم تمرکز کنیم و امسال را بخوانیم تا نمرههایمان خوب شود.
همانطور که در جعبه قبلی توضیح دادم، یک دانشآموز کلاس نهم، سه وظیفه اصلی را دنبال میکند که یکی خواندن درسهای همان روز مدرسه هست و دیگری آماده شدن برای درسهای فردای مدرسه میباشد و آخرین وظیفه هم مربوط به تک درس کنکورش است.
چنین دانشآموزی به دلیل درک اهمیت زمان در موفقیت کنکور سراسری و همچنین به وجود آوردن استقامت روحی و ذهنی که در جعبه قبلی، دربارهاش صحبت کردم، اتفاقاً این شرایط ذهنی را برای خودش ساخته که بتواند درسهای نهم را بهتر هم بخواند و نمرههای بهتری کسب کند.
این دانشآموز به دلیل اینکه دور نمای قویتری از آیندهاش در اختیار دارد و متوجه اهمیت زمان شده و از طرفی علاوه بر درسهای نهم، یک درس برای کنکور را هم جلو میبرد، به مراتب بهتر از حالتی که فقط روی نهم باشد، درس میخواند. به بیان دیگر، او آگاه شده که درس را نه برای پاس کردن یک سال تحصیلی یا برای خوشحال کردن اطرافیان؛ بلکه درس را برای ساختن پایه تحصیلی قوی جهت موفقیت در کنکور و دستیابی به رشته دانشگاهی به منظور رفع نیازهای شخصی خودش باید بخواند.
اگر سطح فکر یک دانشآموز بالا برود، آیا بهتر عمل نمیکند؟ چرا با کوچک نگاه داشتن سطح فکرش، مانع از ساخته شدن استقامت جسمانی و روحی او میشوید و اجازه نمیدهید که در ارتفاع بالاتری پرواز کند؟
با توضیحات جعبههای قبلی، به خوبی میدانیم که وقتی دانشآموز درک کند که مفهومی شدن سؤالات به چه معناست و بعد از آن، برنامه سه قسمتی خودش را به اجرا درآورد، قطعاً نمرههای بهتری برای مدرسه میگیرد نسبت به زمانی که افکار او را کوچک نگه دارید و فقط به او بگویید که درسهای امسال را بخوان و همین کافی است و این دانشآموز هم سطح تواناییهایش را در حد مدرسه بروز دهد و دنبال استقامت بیشتر نباشد.
در جعبه بعدی به سراغ یک دغدغه دیگر که در ذهن دانشآموزان پایه نهم، رژه میرود، خواهیم رفت.
چون سال انتخاب رشته است، پس برای کنکور نخوانم متن
برخی نظرشان بر این است که چون نمرات سال نهم، برای انتخاب رشته و نظر مشاور برای معرفی رشته در دبیرستان، خیلی مهم است، پس باید روی درسهای پایه نهم تمرکز کنیم.
این موضوع را هم بررسی کردیم و گفتیم، کنکوری خواندن باعث مفهومیتر شدن مطالب کتاب درسی میشود در نتیجه کسی که با دید کنکوری روی کتابهای مطالعه انجام میدهد، قطعاً به تسلط بیشتری میرسد. بنابراین اگر شما بالاتر از نیاز پایه نهم، درس بخوانید باعث تقویت پایه درسیتان میشود در نتیجه کیفیت نمرات کلاس نهم شما افزایش خواهد یافت.
همانطور که متوجه شدهاید، تمام این فکرها، به یک نوعی به همان فکر کهنه و قدیمی درباره کنکور برمیگردد که فکر میکنند «برای کنکور خواندن با برای مدرسه خواندن متفاوت است» در حالی که سؤالات مفهومی کنکورهای اخیر، در نهایت به نفع پایه تحصیلی تمام میشود و اگر کسی خود را برای کنکور آماده کند، به نمرههای مدرسه هم کمک کرده است.
یک طرز تفکر اشتباه، میتواند زمینهساز دهها فکر اشتباه دیگر هم باشد. در جعبه بعدی، یک دیدگاه اشتباه دیگر را بررسی خواهیم کرد.